top of page

در پس پرده ساواک ناگفته های جناب پرویز ثابتی

مرتضی موسوی

Updated: 21 hours ago

در پس پرده ساواک ناگفته های جناب پرویز ثابتی

بر گرفته از کتاب

«ساواک» از تأسیس تا انحلال

رویدادها و خاطرات اطلاعاتی مهم زندگانی یک افسر عالیرتبه ضد جاسوسی ساواک

نویسنده: مرتضی موسوی


در پس پرده ساواک ناگفته های جناب پرویز ثابتی

۱- ناصر مقدم آخرین رئیس ساواک رژیم پادشاهی از سال ۱۳۳۲، رابطه اش با جماعت جبهه ملی و نهضت آزادی شروع شد. در همان ۲۵ مرداد، از جانب دادستانی ارتش به همراه سرگرد بهرون ماموریت داشت تا کاخ های سلطنتی را ثبت و ضبط و در اختیار بگیرد. از همان زمان مقدم فردی بسیار ریاکار و خود خواه بود و سعی داشت نقش امام حسین را بازی کند.

(در دامگه حادثه؛ ص ۲۳۲)


۲- مقدم از همان زمان روابط نزدیک و دوستانه با بعضی سران جبهه ملی نظیر سنجابی و داریوش فروهر و بازرگان داشت. در هنگام فوت آقای کشاورز صدر یکی از سران جبهه ملی در مراسم ختم او شرکت میکند

البته جناب ثابتی در کتاب در دامگه حادثه به دیداری اشاره دارد:

«در سال ۱۳۵۰ که مجاهدین خلق دستگیر شدند اینها در دامن نهضت آزادی بزرگ شده بودند. مقدم به من گفت که شما بازرگان و یدالله سحابی را به ساواک بخواهید و

به آنها بگوئید تخمی را که شما پاشیده اید ثمره اش این طور شده است...

حالا این بقایا را بخواهید و بگوئید که دست به کارهای خشونت آمیز و آدمکشی نزنند زیرا که شما مسئول هستید من هم بازرگان و سحابی را خواستم و گفتم که شما استاد

دانشگاه و افراد متدینی هستید و.... بیایید و به اینها پیغام دهید که دست از این کارها بردارند که کشته نشوند و اگر اینها دست به کار مسلحانه بزنند،

با آنها برخورد بسیار جدی خواهد شد و ضمن صحبت مهدی بازرگان گفت شاه راهی را باقی نگذاشته و با لحن بسیار غیر مؤدبانه ای به شاه اشاره کرد گفتم آقای بازرگان اولا صدایتان را بیاورید پایین و بعد هم با شما بنا به سن و سالتان و شأن دانشگاهی تان دارم با ادب و احترام صحبت میکنم خواهش میکنم که مؤدبانه صحبت کنید.»

( در دامگه حادثه؛ ص۳۱۸-۳۱۶ )


۳- دو روز بعد احسان نراقی به جناب پرویز ثابتی تلفن میزند که «داریوش فروهر اینجا بوده و گفته که مهدی بازرگان و یدالله سحابی را پرویز ثابتی به ساواک

خواسته و با آنها بد حرف زده و آنها هم نزد مقدم شکایت کرده اند و مقدم گفته که ثابتی حق نداشته که شما را احضار کند و از او مؤاخذه خواهم کرد.

(در دامگه حادثه؛ ص ۳۱۷)


مقدم فردی ریا کار بود بعدها ناصر مقدم به مهدی بازرگان گفته بود: تا زمانی که آقای پرویز ثابتی مدیر کل امنیت داخلی است نمیشود کاری کرد. بگذارید من او را رد کنم که برود. آن وقت به قول خود عمل خواهم کرد.

یعنی این که از سخت گیری ها با مخالفان خودداری شود.


۴- یکی از عوامل تبلیغات دروغین این گروه ها و دسته جات علیه ثابتی، همین عوامل به ظاهرا ملی و مصدقی چی ها بودند.


۵- در سال ۱۳۵۵ محمدرضا شاه به تیمسار ارتشبد نعمت الله نصیری رئیس ساواک میفرمایند از صلیب سرخ جهانی دعوت شده که به ایران بیایند و از زندانهای ایران و زندانیان سیاسی بازدید کنند رئیس ساواک از آقای ثابتی خواست که تمام امکانات لازم را در اختیار این نمایندگان قرار دهد که وی مخالف شدید این امر بود و گفته از نظر قوانین بین المللی صلیب سرخ جهانی در زمان جنگ و زندانی و اسیر شدن نظامیان یا غیر نظامیان فقط در زمینه خارجیها می توانند از اسرا و زندانیان کشور خارجی را در کشوری که آنها را بازداشت کرده اند به چنین بازدیدهایی اقدام کنند در حالی که ما زندانی خارجی نداشتیم و نباید این اقدام انجام بگیرد. و هنگامی که نمایندگان صلیب سرخ جهانی از زندانها بازدید کردند، زندانیان تعجب کرده بودند. بعد از انقلاب عده ای از همانها به من گفتند وقتی نمایندگان صلیب سرخ جهانی به زندانها آمدند ما به این نتیجه رسیدیم که حکومت دستش زیر ساطور قرار گرفته و ساواک دیگر نمیتواند به زندانیان فشار وارد کند حتی شاه فقید اصرار داشت که از تعداد زندانیان کاسته شود.

برای اطلاع بیشتر رجوع کنید به کتاب (در دامگه حادثه؛ ص ۳۹۲ -۳۹۳)]


٦- البته در اواخر سال ۱۳۵۶، اعلیحضرت محمدرضا شاه به تیمسار ارتشبد نصیری رئیس ساواک دستور میفرمایند که از این پس سیاست نرمش را در پیش بگیرند و ساواک در اعتراضات و اعتصابات و.... مداخله نکند با این سیاست عقب نشینی در برابر تروریستها و مخالفان در واقع روند تعطیلی امنیت داخلی ساواک آغاز شد و تظاهرات به تشنج ها هم کشیده شد. روز به روز هم آشوب ها و شورشها و حرکات تروریستی گسترش یافت.


۷- در اردیبهشت ماه سال ۱۳۵۷ هنگامی که عده ای از طلبه های قم در این شهر شلوغ کردند ماموران انتظامی با آنها به مقابله برخاستند.

در دفتر آیت الله شریعتمداری یکی از کارکنان دفتر شریعتمداری هم کشته شد. از آن هنگام آیت الله شریعتمداری و طلابی که زیر نظر ایشان تحصیل می کردند به مخالفت با حکومت برخاستند و با بقیه مخالفین رژیم همراه شدند.


آقای ثابتی ماجراهایی را در کتاب در دامگه حادثه بیان می کند که در واقع تصویری از زمینه سازی آشوبها بیان میکند که مثلا ساواک پیشنهاد داد که اعلامیه محکم و شدید اللحنی از جانب دولت وقت نخست وزیر جمشید آموزگار صادر شود و انجام هرگونه تظاهرات را ممنوع کند که ماجرای نحوه دخالت آقای ثابتی در اطلاعیه رادیویی دولت به طور مفصل بازگو شده است. حتی بیانیه با تلفن به استحضار اعلیحضرت رسید و ایشان هم موافقت فرمودند اما بعد از بیانیه آموزگار از جناب ثابتی سؤال کرده اند که حالا چه باید کرد؟ و وی معتقد بوده که حالا یک سری دستگیری ها باید انجام شود حدود ۱۵۰۰ نفری که ما آنها را به ۳ گروه تقسیم کرده ایم. به هر حال نخست وزیر تمایلی ندارد و بعدا با تماس آقای ثابتی با شادروان عباس هویدا وزیر دربار به عرض شاه فقید رسیده که برای جلوگیری از اغتشاشات با بازداشت این افراد شناخته شده موافقت فرمایند و شبانه آقای ثابتی گزارشی تهیه می کند که صبح آن روز تیمسار نصیری به شرف عرض برساند. اعلیحضرت پس از مطالعه گزارش لیست پیوست سرانجام از ۱۵۰۰ نفر با بازداشت ۳۰۰ نفر طلبه ها موافقت فرموده بودند.


و البته لازم به ذکر است که آقای ثابتی در مصاحبه اش با صدای آمریکا - در ۱۸ بهمن ۱۳۹۱ رسما گفتند که با دستگیری همین تعداد کم ۳۰۰ نفری که انجام دادیم جلوی اغتشاش بزرگی را که در روز ۱۵ خرداد همان سال به وسیله مخالفان رژیم تدارک دیده شده بود گرفته شد در روز ۱۵ خرداد خبری نشد و آب از آب تکان نخورد.


۸- در ۱۷ خرداد سال ۱۳۵۷ اعلیحضرت محمدرضا شاه دستور برکناری تیمسار ارتشبد نصیری را صادر فرمودند و ایشان را به عنوان سفیر شاهنشاه آریامهر در کشور همسایه ایران پاکستان تعیین فرمودند با برکناری تیمسار ارتشبد نصیری قائم مقام ایشان تیمسار سرلشگر علی معتضد به عنوان رئیس ساواک تعیین شد و پست قائم مقامی ساواک به وسیله تیمسار معتضد به سرتیپ منوچهر هاشمی مدیر کل اداره ضد جاسوسی ابلاغ شد اما یک روز بعد سپهبد ناصر مقدم به عنوان ریاست ساواک از جانب اعلیحضرت معرفی شدند.

(صفحات ٤٢۰-٤٢٢ در دامگه حادثه)


۹- با تائید سخنان جناب ثابتی در آن کتاب که خوانندگان عزیز می توانند به آن مراجعه کنند، به نظر من تیمسار مقدم که با سران جبهه ملی و آمریکا همکاری نزدیک داشت ساواک را کاملا بی اثر و فلج کرد و بالاخره به سمت انحلال برد.


جناب ثابتی می گوید همان شب در یک مهمانی بزرگ شرکت داشتم.

اتفاقاً تیمسار سپهبد مقدم هم در آن مجلس بود به ایشان پست جدید ریاست ساواک را تبریک گفتم. سپهبد مقدم مرا کنار کشید و از اوضاع پرسید. به ایشان گفتم:

اعلیحضرت با دستگیری ها مخالف هستند. تیمسار ارتشبد نصیری هم جرأت ابراز نظر روی حرف های اعلیحضرت را ندارند خوشحالم که شما چون به کارهای امنیت داخلی وارد هستید میتوانید اعلیحضرت را متقاعد سازید که این بازداشتها و دستگیری ها تا چه حد و اندازه ای ضروری است و گرنه ایجاد برقراری امنیت در کشور عملی نخواهد بود.


۱۰- ضمن تائید سخنان جناب ثابتی باید گفت که تیمسار مقدم به صورت ناگهانی طرفدار آزادی و دموکراسی در ایران شده بود که بیشتر به عوامفریبی می مانست که مثلا نباید در مقابل اغتشاش کنندگان و تظاهر کنندگان شدت عمل به خرج دهند و دستور داد در مورد روحانیان هم باید نرمش بیشتری داشته باشند و با آنها روابط بسیار دوستانه برقرار سازند.


سرانجام درگیری آقای مقدم با جناب ثابتی بالا گرفت و متاسفانه موجب کناره گیری وی از ساواک شد. حتی مقدم میخواست توسط دادگستری از خروج آقای ثابتی از کشور جلوگیری کند.


سرانجام آقای ثابتی طبق کتاب در دامگه حادثه در ۳۱ اکتبر ۱۹۷۸ یا ۹ آبان ۱۳۵۷ ایران را به مقصد اروپا ترک کرد. مقدم وقتی متوجه امر شد دوست نداشت وی به آمریکا برود البته رسانه های وابسته به خمینی به دروغ شایع کرده بودند که آقای ثابتی به اسرائیل رفته اما اساس و پایه ای نداشت.

(در دامگه حادثه؛ ص ٦٣٥)


پیشنهاد تلفنی صدام حسین رئیس جمهوری عراق به اعلیحضرت محمدرضا شاه برای از بین بردن خمینی در عراق

آقای پرویز ثابتی مدیر کل امنیت داخلی ساواک، به من گفت: «هنگامی که زنده یاد امیر عباس هویدا وزیر دربار بود مطالبی برای من نقل کرد که چنین است.


در زمان نخست وزیری مهندس شریف امامی در سال ۱۳۵۷، رئیس جمهوری چین در یک دیدار رسمی از پیش تعیین شده با اعلیحضرت محمدرضا شاه به ایران آمده بود.


شورش های مردم در تهران و شهرهای بزرگ رو به گسترش بود. مراسم شامی به افتخار رئیس جمهوری چین در کاخ برگزار بود که از داخل کاخ پیام آوردند رئیس جمهوری عراق روی خط تلفن خواستار صحبت با اعلیحضرت محمدرضا شاه هستند.

جریان تلفن را فوراً به اطلاع اعلیحضرت رساندم. پادشاه بلافاصله پای تلفن رفتند صدام حسین پیشنهاد کرد اگر اعلیحضرت اجازه فرمایند من خمینی را سریه نیست میکنم اعلیحضرت از داخل مهمانان شریف امامی نخست وزیر و سپهبد مقدم رئيس ساواک را احضار و در مورد سوال صدام حسین نظر خواهی کرد هر دوی آنها به عرض رساندند که مصلحت نیست صدام حسین خمینی را از میان بردارد و جواب هر دو منفی بود!


البته بعدها ثابت شد که هر دوی آنان نسبت به پادشاه وفادار نبودند.


زنده یاد نادر معتضد از همکاران سابق من که با ضد جاسوسی پس از انقلاب هم سالها همکاری می کرد، تعریف میکرد که جمال لباف، آخرین رئیس نمایندگی ساواک در بغداد که به زبان عربی تسلط کامل داشت و کارمند ارشد ضد جاسوسی بود، پس از انقلاب به ایران آمده و با ضد جاسوسی جمهوری اسلامی کار میکرد. نادر معتضد تعریف کرده که صدام حسین جمال لباف را احضار کرده و گفته بود از طریق سپهبد مقدم به اطلاع اعلیحضرت برسانید برای من بسیار آسان است که خمینی را از میان بردارم من مراتب را از طریق تیمسار سپهبد مقدم رئیس ساواک به عرض رساندم موافقت نفرمودند و من مراتب را به اطلاع صدام حسین رساندم. باید این جا توضیح دهم که پس از انعقاد قرارداد الجزایر، روابط کشور شاهنشاهی و عراق و روسای دو کشور بسیار نزدیک و صمیمانه بود.


اگر اعلیحضرت اجازه فرموده بودند برای صدام حسین یک دیکتاتور شناخته شده از میان برداشتن خمینی کار دشواری نبود. اگر این ماجرا اتفاق افتاده بود شاید انقلابی انجام نمی گرفت.




Comments

Rated 0 out of 5 stars.
No ratings yet

Add a rating
bottom of page